سیدکاظم حسینی – مشاور ارشد صنعت چربی و روغن

کلمه اکوسیستم در بدو و آغاز ظهورش تحت هرتعریفی معروف گشته وحامل هر معنی و مفهومی بوده و هر کاربردی  را محدود و محصور خود کرده  اما  بتدریج با دور شدن از نقطه آغاز، بمانند بسیاری از کلمات، اینک اصطلاحی شده است که می تواند به هر شبکه وهر سیستم بهم پیوسته ای اطلاق و ارفاق شود. شبکه ای که عناصر تشکیل دهنده آن نسبت به یکدیگر تاثیر و تاثر، فعل و انفعال کنش واکنش و رابطه متقابل داشته باشد. البته اگر عنصر ویا عناصری از این شبکه، موجودی حیات دار و زنده باشد، این شبکه پیچیده قرابت و مشابهت بیشتری به تعریف اولیه از اکوسیستم خواهد داشت که در سال1935 آرتور تنسلی برای اولین بار این کلمه  را بکار بست. 
اگر اکوسیستم تحقیقات فنی را متشکل از حداقل سه عنصر: محقق،تحقیق وابزار و لوازم تحقیق بدانیم، آنگاه فرضیه ای وجود دارد که "این شبکه واین سیستم با شتاب وبدون تانی وبالضروره در حال نقل مکان ومهاجرت  از دانشگاه به سمت و سوی هدف غایی یعنی صنعت است".صنعت با اتکا به محققان وتحقیقات متناسب با نیازهای خود  تکنولوژی مناسب را خلق و پرورش داده و بر تنوع محصول، افزایش فروش و ارزش افزوده خود می افزاید. البته در کنار این تحقیقات، سطح دانش خود رانیز افزایش می دهد.
فرایند و مکانیسمی که امکان انجام آن در دانشگاه و واحد های وابسته به آن وجود ندارد.
    
در ذیل به کلیات دلایل این فرضیه پرداخته  می شود. بدیهی است گستره مساحت این دلایل در این خلاصه نمی گنجد و شرح و زمان جداگانه ای می طلبد.
-وقتی  سطر و ذیل همه مستندات و نقشه ها و طرح های علمی فریاد می زند که دو پدیده باید در یک رابطه اکمال متقابل باشند ولی نمی باشند یا این دوپدیده وجود عینی و خارجی ندارند،یا یکی از آنها وجود خارجی ندارد یا اینکه هر دو وجود خارجی دارند اما بقا و حرکت هر یک مستقل از دیگری است. علیرغم تاکید و تایید و حمایت از گزاره "ضرورت ارتباط صنعت و دانشگاه" تقریبا 
این ارتباط  و همکاری رخ نداده و هر یک در دو راه جداگانه وبی نیاز از یکدیگر در حال حل مسائل خویش اند.  
-تداوم و استمرار تحقیق و توسعه پایدار در صنایع زنده و پویا بدون دخالت دانشگاه در حال انجام است.
- گرفتار شدن دانشگاه در یک لوپ که" دانشگاه "و" تولید مدرک" را لازم و ملزوم هم قرار داده است. چرا دانشگاه هست؟ برای تولید مدرک .چرا تولید مدرک؟چون دانشگاه وجود دارد.حتی مراکز دانشگاهی که به نام تحقیقات شهره اند،در عمل
راحت ترین  وسهل ترین راه که همان تولید مدرک باشد را بر می گزینند..تحقیقات بنیادی و دردسر ساز و بودجه خور، تا حد پژوهش و  ارائه مقالات بدون نگاه به صنعت  تنزل می یابد.
-نبود تجهیزات وابزار لازم در دانشگاه که از شرایط اولیه هر نو آوری و تحقیق است.
- نا موفق بودن دانشگاه در ارائه ی قابل دسترسترین خط ارتباطی دانشگاه و صنعت یعنی روش های آزمون و آنالیز مواد که بازار بسیار گسترده آی را در جهان به خود اختصاص داده وبار تئوریکی آن نیز بالا ودر خور شآن دانشگاه می باشد.
- رشد علمی صنعت با ساخت و یا ورود هر ماشین و فرایند جدید که هم افزائی پایداری را میان علم وصنعت به وجود می آورد ولی این اکمال متقابل هر گزدر دانشگاه پدیدار نمی شود.
  واضح وروشن است که نیروهای متخصص و محقق صنعت همان دانشجویانی اند که اینک در صنعت آموزش می بینند وآموزش می دهند. روشن تر اینکه پایه های اولیه و هرم های خام ذهنی خود را در دانشگاه بر افراشته اند،اما تحقیق و نوآوری و خلق و ابتکار وحل مسائل، عرصه و ساحت جداگانه است که متاسفانه از مسیر فعلی دانشگاه نمی توان به آن رسید.
این گزاره های تکراری  که "صنعت نمی گذارد که محقق دانشگاهی بدانجا ورود کند"،"مسئولین در ایجاد رابطه دانشگاه و صنعت کوتاهی می کنند"،"در خارج صنعت پشت در دانشگاه در انتظار ارائه پایان نامه ها وتز ها می نشینند ولی صنعت در ایران بی توجه است" همه و همه گزارهایی اند که بدون توجه به گزاره ذیل ارائه شده اند:
صنعت  "صنعت مسلک" به معنای واقعی، بدلیل ساختار اقتصادی در وهله اول و قبل از هرچیز عجولانه ومنطقی در پی کاهش قیمت تمام شده،افزایش کیفیت،نوع آوری و افزایش فروش واشغال قلمرو فروش رقبای خود است.حس ششگانه او در دریافت فوری هر طرح واندیشه ی بی سابقه والبته اشتهاآور بسیار تند وتیز است،و از نقاط بسیار دور این طعم ومزه نوآوری را حس می کند. ممکن نیست صدایی از نزدیک شنیده شود و او به نقطه ی دورتر چشم بدوزد" 
صنعت با حل هر مساله و با ظهور هر تکنولوژی، دانش فنی خود را ارتقاء می دهد. با ساخت یا ورود هر دستگاه جدید ودر پی آن هر فرایند جدید، ذخیره های علمی خود را سنگین تر می کند و اشتهایش برای انباشت های بعدی بیشتر می شود.این همان پدیده ای است که در دانشگاه هر گز رخ نمی دهد. فرایندهای نوین که همراه و انباز دانش های فنی می باشند، دستاوردهای تحقیقاتی خاصی تولید می کند که در هیچ کتاب و جزوه ای یافت نمی شود. در صنعت فرمول ها، تجزیه و ترکیب ها، کنش و واکنش ها پوست انداخته و رنگ بوی محصول می گیرند، محصولی که بطور مستمر همراه تکنولوژی دست خوش تغییر و تحول می شود. تحولی که برای ادامه دائمی خود نیازمند تزریق داده های علمی و اخذ دستاورد های تحقیقاتی نو و نوتر می باشد.
برای مثال وقتی صنعت روغن خوراکی برای استخراج روغن از دانه های روغنی به روش جریان فوق بحرانی (Supercritical Fluid Extraction)  به فشار  12000 -10000 PSI نیاز پیدا می کند، آن فرایندی که می تواند چنین فشاری را برای آن فراهم نماید با خود انبوهی از اطلاعات علمی را به همراه می آورد و البته محقق صنعتی را نیزهیجان زده می کند. این هیجان وقتی بیشتر می شود که صنعتگر در صنعت پتروشیمی برای تولید پلی اتیلن با فشار50000-30000 روبرو می شود.
به دلایل گوناگون که ورود به آن وظیفه این بخش از فرضیه نیست، به تایید بسیاری، موضوع و مساله وسطح و هدف غایی اغلب پایان نامه ها و تزها همسو و زوج  موضوع و مساله و سطح و هدف غایی صنعت نمی باشد. غرابت و شکاف بس عظیم میان خواست و خاستگاه ها وجود دارد. به هر میزان میل و خواست و نگاه این تز ها به سوی مدرک و مقاله و ژورنال  سنگین تر می شود، در سمت وسوی صنعت بی وزنی و سبکی و بی ارزشی عجبیبی نسبت به آنها احساس می شود. صنعت این تزها را با مسائل زنده و مهیج خود مقایسه می کند که در صورت حل آن قلمرو جغرافیای فروشش بیشتر و بیشتر خواهد شد. با تغییر فرایند و واحد های وابسته به آن ضمن زایش دیدگاه جدید که زنجیر وار مولد و مکون فرایند های دیگر است، پایه های علمی و دست مایه های تحقیقاتی او فرا و فراتر می رود.او بمانند بسیاری از صنایع اثرات تحقیق و تئوری را بر افزابش ارزش افزوده محصولات در زمان معین با تمام وجود حس می کند.
هر کار تحقیقاتی بزرگ و تاثیر گذار نیاز به امکانات و تجهیزات دارد.این امکانات و تجهیزات در صنایع پویا و تحول خواه فراهم است. این در حالی است که اغلب دانشگاهها از این امکانات محروم هستند 
دو پایه اصلی بهبود محصولات یکی پیشرفت در فهم ویژگی های مواد و دیگر آنالیز و توسعه تکنیک های نوین و به روز در جهت شناخت این ویژگی ها است. چگونه می توان به پیشرفت در فهم ویژگی ها دست یافت در حالی که تکنیک های نوین و به روز آنالیز مواد وجود ندارد و بالعکس.
یکی از سهل ترین و قابل دسترس ترین فعالیت های تحقیقاتی که دانشگاه می تواند  سمت و سوی صنعتی و تجاری به آن دهد، آزمون و روش های آزمون  است. به خصوص اینکه این متدها  سهمی چند میلیارد دلاری در سال را در جهان به خود اختصاص داده اند. سهم دانشگاه های ما از این سهم بازار جهانی مطلقا  صفر است. این فعالیت  مناسب ترین و همگون ترین  وهم جنس ترین فعالیتی است که یک دانشگاه می تواند انجام دهد. زیرا بار تئوریکی آن بسیار بالا است.ولی صنعت از این نیز محروم است..بیش از 70 سال است که یک روش آزمون در صنایع غذایی بنام دانشگاه های ما در حهان ثبت نشده است. آیا موضوعی ذاتی تر و بدیهی تر از این  موضوع برای دانشگاه وجود دارد ؟
و بالاخره، چرا هیچیک از اسناد و نقشه های علمی در کشور نتوانسته به اهداف کامل خود برسد؟ آیا جز این است که تدوین کنندگان این اسناد و نقشه های علمی، اکوسیستم علم را فقط در دانشگاه دیده اند و با نگاه دانشگاه محور و واحدهای وابسته به آن اسناد ملی را نوشته اند.در نقشه جامع علمی کشور چنان بر محوریت دانشگاه تاکید شده است که حتی نامی از وزارت صنایع در "سیاستگذاری اجرایی و هماهنگی و انسجام بخشی اجرای نقشه جامع علمی کشور" دیده نمی شود.
همچنان که بیان شد این تغییر اکوسیستمی فرضیه ای بیش نیست که مثل هر فرضیه دیگر، اصل قابلیت ابطال پذیری در آن  نیزجاری است  و می تواند  با دلایل فوق تایید و یا با دلایل مخالفانش ابطال شود.

کد خبر 2cd8ab10df93463bbd33684d4bf71de1

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =