مهدی ملکوتی

بعد از ابراز دلخوری و نارضایتی مقام معظم رهبری نسبت به شرایط منابع طبیعی و محیط زیست و خطاب و عتاب های ایشان به مسوولان مربوطه و تاکید های شفاف و بدون پرده پوشی ایشان در متوقف شدن روند تخریب عرصه های منابع طبیعی ،زمین خواری و حتی کوه خواری به بهانه ساخت شهرک، پارک و سرمایه گذاری و جذب گردشگر و...بلافاصله هر مقام مسوولی که فکر میکرد ممکن است بخشی از سخنان رهبری به دستگاه تحت مدیریت وی باز گردد، با صدور بخشنامه و سخنرانی و شرکت در همایش و... خواستند تا به نوعی همسویی خود را با رهبری در مواجهه با مصائبی که بر منابع طبیعی و محیط زیست کشور می رود، نشان داده باشند.
رییس قوه قضاییه پیش قدم بود در صدور دستور به دادستان های کشور برای مقابله با پدیده هی مورد اشاره معظم له و پس از ایشان رییس جمهور با شرکت در مراسمی نیز همسویی دولت رابا فرامین رهبری  نشان داد و شهردار تهران نیز با قرار گرفتن در مقابل دوربین های تلویزیونی و وعده در اختیار قرار گرفتن  یک هزار هکتار فضای سبز در بزرگراه شهید بابایی که عموما در اختیار برخی دستکاههاست  تا روز طبیعت(۱۳ فروردین ۹۴) و در اختیار قرار دادن این فضا در اختیار شهروندان تهرانی در عمل نشان داد که عزمش برای بهبود بخشیدن شرایط منابع طبیعی و محیط زیست و فضاهای سبز جزم است.
تا این جای کار ایرادی نیست. دست همه مسوولان هم درد نکند که گوش به فرمان رهبری هستند و برای برخورد با یک معضل بسیار اساسی عزم خود را جزم کرده اند،اما پرسش مهم این است که آیا مقابله با زمین خواری ،کوه خواری ،تخریب عرصه منابع طبیعی ،صیانت از جنگل ها ،مراتع و حفظ و توسعه فضای سبز درون شهری جزو وظایف ذاتی قوه قضائیه ،دولت و شهرداری ،سازمان جنگل ها و مراتع ،سازمان حفاظت محیط زیست و سایر دستگاهها و قوا نیست؟
اگر رهبری برای حل این معضل اساسی ورود نمی کردند، دوستان چه میکردند؟سالانه هزاران هکتار از عرصه های جنگلی و مرتعی کشور به بهانه های مختلف در مقابل دیدگان همه مردم برای انواع و اقسام کاربری های شخصی و سازمانی تخریب می شود،همانطور که انواع الاینده های اب،خاک و هوا توسط صنایع گوناگون به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد می شود. درست نظیر اتفاقی که در تمام شهرهای کشور به خصوص کلان شهر ها و به طور خیلی ویژه در تهران توسط پدیده تراکم فروشی رخ می دهد و تا فریادی به اسمان بلند نشود صدای کسی هم در نمی آید.مگر غیر از این است که تمام ساخت و سازهایی که در شمال تهران و به ویژه ارتفاعات دامنه جنوبی البرز رخ میدهد از تمام دستگاهها از جمله شهرداری تهران مجوز گرفته اند؟حال چگونه است که با سخنرانی رهبری به یک باره همه مبارز شده اند برای امری که به دلیل کوتاهی و کم کاری آنها پدید آمده است؟
مگر حراست از عرصه های منابع طبیعی و جلوگیری از تخریب و الودگی آنها جزو وظایف قانونی و ذاتی سازمان های جنگل ها و مراتع و حفاظت محیط زیست به عنوان بازوی اجرایی دولت نیست؟مگر برای قوه قضائیه در خصوص تخریب این عرصه ها و برخورد با متخلفان قانون تعیین تکلیف نکرده است؟مگر مجلس وظیفه وضع قانون های قرص و محکم برای صیانت از موضوع بحث و نظارت بر حسن انجام اجرا را عهده دار نیست؟مگر شهردار تهران تا چند روز پیش نمی دانست که یک هزار هکتار از فضای سبزی که در اختیار شهروندان باید باشد در اختیار برخی دستگاههاست؟اگر ظرف کمتر از یک ماه می توان این فضاها را در اختیار شهروندان قرار داد چرا پیش از این اقدامی صورت نگرفته است؟برج ها و ساختمان هایی که در ارتفاعات و ییلاق های تهران ساخته می شود مگر به قیمت تخریب و خشکاندن درختان چند ده ساله ،از شهرداری تهران مجوز ساخت نگرفته اند و احتمالا هم امضایی ازسازمان جنگل ها پای مجوزشان نیست؟و صدها و شاید هزاران نمونه از این دست در سراسر کشور و این پرسش بی پاسخ که اگر رهبری ورود نمی کردند تکلیف چه بود؟ایا این واکنش ها نمایشی نیست؟کما اینکه در سال های قبل هم ایشان بارها در این مورد تذکر داده بودند و ظاهرا بی توجهی های دیروز باعث واکنش شدید ایشان در این روزهای اخیر شده است.
 دست اخر این که چرا برای همه امور رهبری باید از خودشان هزینه کنند تا مسوولان بخود آیند؟ آیا این شرط انصاف است که با کم کاری ها و قصور خود در امور محوله ،معظم له را وادار به ورود علنی به اموری کنیم که وظیفه ذاتی دستگاهها و قواست؟ اگر تیز بینی ها و نکته سنجی های ایشان نباشد ما به کجا می رویم؟
کد خبر ba517dab3b694dccaa4f507e0afe5613

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =