بهمن دانایی - دبیر انجمن صنفی کارخانجات صنعت قند و شکر ایران

جامعه هاي انساني در هر عصر و دورهاي از تجربه هاي پيشين بهره ميبرند تا اشتباه كمتر شده و هزينههاي پيشرفت نيز كمتر شود. بدون انتقال تجربه ها در هر سطحي، شرايط را براي ارتقاي سياستها، برنامه ها و گام هاي عملي ناهموار ميكند. تجربه ها از دل حرفها، بحثها و نوشته هايي كه در هر دوره، توليد و منتشر مي شوند امكان انتقال پيدا مي كنند. يكي از تجربه هاي جامعه انساني در پويش بلند سپري شده خويش اين است كه نكات و مسايل مهم و اثرگذار همان دوره كالبدشكافي كارشناسي و منصفانه نشده و راز سر به مهر مانده اند. يكي ديگر از تجربه هاي نه چندان شيرين به ويژه در جامعه هاي سياست زده هم اين است که افراد و گروه ها فقط رفتار و گفتارهايي را قابل بيان ميدانند كه در آنها كاستي و كژي باشد. نديدن رفتار و گفتارهاي پيش برنده و منصفانه و به فراموشي سپردن آنها از بيم اينكه اتهام به گوينده وارد شود يك رخداد ناصواب بوده و هست. 
نديدن، نگفتن و فراموش كردن رفتارهايي كه سرنوشت ساز بوده و از ابعاد گوناگون مي توانند مفيد باشند چيزي است كه نبايد به يك سنت ابدي تبديل شود. بيان واقعيتهاي شيرين همانقدر ارزش دارد كه بيان نكات انتقادي. هراس نداشتن در بيان حقايق مثبت را بايد در ميان نخبگان رواج داد تا رفتارهاي نيك سرمشق شوند. 
با اين مقدمه نسبتاًً طولاني، در ادامه اين نوشته به يك رخداد ناخجسته در تابستان امسال و يك رفتار پسنديده و درس آموز در همين باره اشاره مي كنم. رخداد ناخوشايند اين بود كه به هر دليل، در واردات قند و شكر در يك مقطع از زمان اشتباهی رخ داد كه اين نوشته نمي خواهد مقصر را شناسايي كند. اين سهل انگاري در واردات موجب شد بازار شكر براي نخستين بار در 3 سال گذشته از تعادل خارج و در دايره التهاب قرار گيرد. پس از التهاب در بازار شكر كه كمبودهاي نسبي آن را دامن ميزد شاهد 2 رفتار متناقض در جامعه بوديم. رفتار و گفتارهايي از جنس شادماني هاي عجيب براي كمبود شكر و افزايش قيمت آن در بازار كه آزاردهنده بود. گروهي از افرادي كه 3 سال است پشت صف واردات بي رويه و تعبير خواب نيمه دوم دهه 1380 مانده اند شيپور در دست گرفته و آن را در هر كوي و برزن به صدا درآوردند كه ما گفته بوديم نبايد واردات شكر را به يك وزارتخانه تولیدي داد و ما گفته بوديم كه نبايد واردات محدود شود و... اين سروصداها كه با هدف شايد ترساندن تصميم گيران مهم بخش كشاورزي بود اما هرگز مؤثر واقع نشد.

يكي از دلايل اصلي ناكامي كساني كه در پشت و پس اين شادماني نامبارك پنهان شده بودند بدون ترديد رفتار و گفتار دلاورانه وزير جهاد كشاورزي بود. مهندس محمود حجتي در حالي كه مي توانست همانند شماري از مديران و مسؤولان تقصير رخداد يادشده را بر دوش همكارانش در معاونت ها بگذارد و يا با سروصدا بگويد كه مافياي شكر چنين كرد، به مجلس رفت و با شجاعت گفت من مقصركمبود شكر بوده ام. اعضاي مجلس قانونگذاري با شنيدن بحثهاي كارشناسانه و شجاعانه وزير محترم جهاد كشاورزي قانع شدند و فقط درباره قاچاق شكر خواستار توضيح بيشتر شدند. رفتار و گفتار وزير ميتواند درس باشد براي آن دسته از مديراني كه هر رخداد خوب را كار خودشان ميدانند و هر رويداد نامساعد را به زيردستان نسبت مي دهند. اين رفتار مهندس حجتي راه را براي ريشه يابي مشكلات و سهل انگاري ها هموار مي کند و احتمال وقوع يك مشكل را كمتر و كمتر خواهد كرد. انداختن توپ به زمين زيردستان كاري است كه در داستان التهاب اخير شكر رخ نداد و ميتواند براي جامعه مديران مفيد باشد. نديدن اين پديده و فراموش كردن فايده هاي چنين رخدادي بدون ترديد آسيب ساز است. بايد حقايق را گفت: تلخ يا شيرين.


کد خبر 7de121a522f34842ba4394608f07ed78

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =