ما با چه کیفیتی قصد داریم که سرمایه گذاران خارجی را به اقتصاد ایران دعوت کنیم. آیا آنها برای سرمایه گذاری مستقیم می آیند یا اینکه قصدشان شراکت با طرف ایرانی است؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، توافق نامه لوزان امیدها را برای جذب بیشتر سرمایه گذاران خارجی به اقتصاد ایران افزایش داده است. اما به موازات این جریان نگرانی هایی نیز در مورد حضور سرمایه گذاران خارجی در اقتصاد ایران پیش آمده است. گفت و گوی با حامد واحدی عضو هیات نمایندگان اتاق ایران و رئیس سابق کمیسیون انرژی اتاق تهران به این موضوعات پرداخته شده است.

به اعتقاد شما در حال حاضر که فضاي سياسي و روابط خارجي ايران به سمت بهبود حرکت مي کند، چقدر احتمال جذب سرمايه گذاران خارجي وجود دارد؟

به هرجهت ديپلماسي خارجي طي يکسال و نيم گذشته به اقتصاد کشور کمک هاي بسياري کرده است. آنچه دريافت کرده ايم اين است که فضاي کلان خارجي کشور به سمتي پيش رفته که نگاه سرمايه گذاران خارجي را به سمت بازار ايران جلب کرده است. گزارشي که به تازگي صندوق بين المللي پول در مورد اقتصاد ايران منتشر کرده نيز نشانه هاي از اين اميدواري را در دل خود داشت. بنابراين تصور مي کنم که فرصت خوبي براي جذب بيشتر سرمايه گذاران خارجي به ايران داريم. البته که نکاتي هم وجود دارد که بايد به آنها دقت کنيم. پيش بيني من اين است که بهبود سياست خارجي و لغو تحريم ها در کوتاه مدت منجر به تسهيل تجارت کشور مي شود. درميان مدت و بلند مدت هم شناس جذب سرمايه گذاران خارجي را داريم. البته که بايد مقدمات آن را مهيا کنيم.

مقدمات؟ يعني چه؟

ببنيد در مورد جذب سرمايه گذاران خارجي چند نکته مهم وجود دارد. اولا ما با چه کيفيتي قصد داريم که سرمايه گذاران خارجي را به اقتصاد ايران دعوت کنيم. آيا آنها براي سرمايه گذاري مستقيم مي آيند يا اينکه قصدشان شراکت با طرف ايراني است؟ بيشتر در کدام حوزه ها به سمت سرمايه گذاران خارجي مي رويم و اساسا تا چه اندازه به آنها تسهيلات و امکانات مي دهيم؟ دولت بايد براي اين سوالات پاسخ روشني داشته باشد. بخش خصوصي کشور هم بايد خود را ملزم کند تا سناريوهاي مختلفي براي جذب سرمايه گذاران خارجي و شيوه همکاري با آنها تعريف کند. توجه داشته باشيد که به هرجهت بخش توليدي کشور طي ده سال گذشته با وجود تحريم هاي کمرشکن به کارش ادامه داده است. همين بخش توليد در شرايط تحريمي تلاش کرده تا کالاهاي مورد نياز مردم را به آنها برساند. تحريم ها هرچند موجب خودباوري در توليد شدند ولي از سوي ديگر آنها را از نظر دسترسي به تکنولوژي عقب انداختند. بنابراين کارخانه هاي صنعتي ما از نظر تکنولوژي و جنس و کيفيت کالاي توليدي قابل رقابت با بازارهاي جهاني نيستند. حتي ما از نظر قيمت هم در بسياري از کالاها مزيت نداريم. در شرايط فعلي اقتصاد کشور قرار نيست که خودمان را گول بزنيم. هدف همه ما اين است که درک درستي از شرايط را کسب کنيم و در اختيار مسولين قرار دهيم. حرف من اين است که توليدکنندگان ما در رقابت با نمونه هاي خارجي امکان کار گسترده ندارند. بنابراين در شرايطي که ما سرمايه گذاران خارجي به ايران بيايند، احتمالا بازار را در اختيار مي گيرند. گزارش صندوق بين المللي پول هم به سرمايه گذاران خارجي همين توصيه را مي کرد. در اين گزارش به صورت دقيق اشاره شده بود که بازار ايران دست نخورده است و بايد به سمت آن رفت. برهمين اساس بايد دقت کنيم که حضور خارجي ها ممکن است منجر به حذف برخي توليدکنندگان داخلي شود. در اين شرايط اقتصاددانان توصيه مي کنند که بهترين روش شراکت طرف ايراني با خارجي است. به اين ترتيب هم تجهيزات و سرمايه وارد کشور مي شود و هم اينکه امکان بهبود کيفيت کالاي ايراني بالا مي رود. نکته اين است که در فرآيند جذب سرمايه گذاران خارجي بايد به اين موضوعات دقت کنيم.

شايد سرمايه گذار خارجي علاقه اي به همکاري با طرف ايراني نداشته باشد.

خير. سرمايه گذاران خارجي عمدتا ترجيح مي دهند با يک شريک بومي کار کنند چراکه اين شريک بومي اگر امکانات مالي خوبي هم نداشته باشد، حداقل با قوانين و ريزه کاري هاي فعاليت اقتصادي در ايران آشنايي دارد. بنابراين گزينه اول مي تواند همکاري با شريک ايراني باشد. حرف قبلي من در مورد شرايط خاص بود که سرمايه گذاري مستقيم خارجي به معناي راه اندازي کارخانه صورت مي گيرد. البته که اين اتفاق هم براي اقتصاد کشور بد نيست ولي بايد دقت کنيم که حضور سرمايه گذار خارجي نبايد منجر به حذف توليدکنندگان داخلي شود. دولت  و بخش خصوصي بايد فرمول مناسبي در اين زمينه تهيه کنند. الگوهاي مرسوم جهاني مي تواند خيلي موثر باشد.

مثل اتفاقي که در چين رخ داد؟

بعيد مي دانم. اتفاقي که در چين رخ داد اين بود که امريکا و چين به تفاهم سياسي براي تقسيم بازار رسيدند. اگر مقالات آقاي کيسينجر را در آن دوره زماني دنبال کنيد، مي بينيد که ايشان با جزئيات اشاره کرده اند که چين بازار و اقتصادش را با هدف سياسي با امريکا شريک شد. يعني آنچه رخ داد در ساخت ذهن سياسي رخ داده بود و الگو تماما اقتصادي نبود. نکته مهم اين تقسيم کار هم اين بود که سرمايه گذاري در چين با هدف صادرات صورت مي گرفت و در واقع چين بازار خودش را محفوظ نگه داشت. البته چيني ها از نظر ويژگي هاي رفتاري افرادي بسيار حسابگر هستند. بنابراين بازارشان به معناي رفتار مصرف کننده، اساسا در اختيار خارجي قرار نمي گرفت. اگر به رسانه هاي چيني رجوع کنيد مي بنيد که به تازگي يعني در زماني حدود 5 سال اخير است که دولت تلاش مي کند مردم چين را به مصرف بيشتر ترغيب کند. به هرجهت مي خواهم بگويم که ما براي جذب سرمايه گذاري خارجي بايد الگوي خودمان را داشته باشيم. از طرفي هم بايد وضعيت ديگر کشورها را رصد کنيم و ببينيم چه روشي در آنها جواب داده است. همه ما مي دانيم که به جهت تامين منابع به سرمايه گذاري خارجي نياز داريم ولي روش جذب آن مهم است.

اساسا به اعتقاد شما سرمايه گذار خارجي جذب ايران مي شود؟

اگر صادق باشيم بايد بگويم خيلي کار سختي پيش رو داريم. ما بازار و امکانات بسيار مناسبي داريم. دسترسي به تمامي کشورهاي منطقه، راه آهن و فرودگاه و زيرساخت هاي مناسب براي ما مزيت است ولي و همه ما هم مي دانيم که از نظر فضاي کسب و کار در شرايط مطلوبی نیستیم. تصور کنيد سرمايه گذار از کشورهاي توسعه يافته به ايران مي آيد. درست است که آنها انتظار ندارند که همان شرايط کسب و کار کشور خودشان را در ايران داشته باشند ولي قطعا تصور هم نمي کنند که ما چقدر در اين فضاي کسب و کار عقب هستيم. بنابراين همزمان با بهبود روابط خارجي بايد فضاي کسب و کار خودمان هم به سمتي ببريم که براي صاحبان سرمايه مطلوب باشد. در غيراينصورت حتي سرمايه گذاري هاي وطني هم توان ادامه کار را ندارند. اين نکته اي که عرض کردم، موضوع داخلي است. نهادهاي مانند اتاق بازرگاني در همفکري و همراهي با دولت بايد اين زمينه را فراهم کنند. پس از بهبود روابط خارجي و بعد از تسهيل شرايط کسب و کار در کشور ميتوانيم با استفاده از الگوي مناسب به سمت جذب سرمايه گذاري خارجي برويم وگرنه اگر نگاه ما به سرمايه گذاري خارجي بدون لحاظ کردن اين پيش شرط ها باشد، قطعا به نتيجه نمي رسيم.
کد خبر db151737ab80402986fa29da3868bba8

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =