خبر کوتاه بود و عجیب، پدرام سلطانی در انتخابات اتاق بازرگانی  ثبت نام نکرد. برای کسانی که بیش از یک دهه اخیر فعالیتهای اتاق بازرگانی را از نزدیک رصد می کنند پدرام سلطانی به عنوان جوانی خوش سخن، با دانش و اهل تیم سازی و کار جمعی با سیمایی متفاوت، چهره ای آشنا  و مورد تحسین است. کسی که توانست در دوران جوانی با راه انداختن گروه جوانان و بعدها با شیوه های مختلف در انتخابات های سه دوره اخیر اتاق های بازرگانی نقش کلیدی را ایفا کند تا جایی که در دوره پیش با کنار زدن چهره های صاحب نام و پرنفوذ اتاق بازرگانی توانست به هیات رئیسه اتاق ایران نیز راه پیدا کند.اما حالا چه شده که این چهره از حضور در انتخابات صرف نظر کرده است؟ برای عده ای  و در نگاه اول جواب این بود: حتما نباید می آمده است. اما برای عده ای بازیهای پیچیده اتاق در این دوره یا عدم هماهنگی داخلی در میان ائتلاف پیروز دوره گذشته  و عدم ثبت نام بیش از 10 نفر ازهیات نمایندگان اتاق تهران در دوره کنونی جواب قانع کننده ای بود. اما عده ای نیز بر این باور بودند که سلطانی با کنار کشیدن از انتخابات پیش رو عملا از پاسخگویی در خصوص عملکرد نه چندان قابل دفاع اتاق های تهران و اتاق ایران شانه خالی کرده است. اما در میان همین کمانه زنی ها چندی نگذشت که پدرام سلطانی برای پایان یافتن حرف و حدیث ها با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش نوشت: "قصد ندارم در خصوص دلائل تصمیم گیریم تا پس از انتخابات به تفصیل سخن بگویم، فقط کوتاه می‌گویم که یکی از دلائلم پالایش اخلاق تشکلی در بخش خصوصی کشور بود، اینکه اتاق ارثیه خانوادگی نیست که اگر به دست آوردی، تا پایان عمر نگهش داری، اینکه کار تشکلی مانند دو امدادی است، باید با تمام توان بدوی و چوب را به دست بعدی بدهی، مهم نیست که تو حتماٌ آغازگر و پایان دهنده باشی، نیست و نمی‎شود، اینکه با رفتارت به جوانان امید بدهی که اگر تلاش کنند و شایستگی‌هایشان را به اثبات برسانند این در به رویشان بسته نیست.
در این سال‌های خوب عمرم که در اتاق و کانون‌های تشکلی بخش خصوصی سپری کردم بسیار آموختم و آموخته شدم. زیبایی کار در این سطوح را در این می‌بینم که وقتی نیستی، باشی و نشان دهی که مسئله برایت عنوان و جایگاه نیست، باوری است که اگر راستین باشد، پایش خواهی ایستاد، عنوان وسیله است، یکی از چندین و چند، هنرت این است که جعبه ابزارت با نبود عنوان تهی نمی‌شود."

اما نکته مغفول مانده درخصوص متن منتشر شده اینجاست که چرا پدرام سلطانی با این نگاه در دوره حضورش درهیات رئیسه اتاق ایران هیچ اقدامی برای اصلاح اساسنامه تشکلها انجام نداد تا هم ایده و برنامه های خود را اجرایی کرده باشد و هم اینکه به سیطره برخی افراد و گروه ها که برای سالها و بلکه دهه ها تشکلها را در مشت خود گرفته اند پایان دهد؟!
امروزه یکی از مهمترین ایرادات تشکلها به ویژه تشکلهای صنایع غذایی چسبندگی افراد خاص به صندلی های هیات مدیره و به ویژه ریاست تشکلهاست بدون اینکه کارنامه مشخص و در بسیاری موارد قابل دفاع صنفی و حتی فردی داشته باشند و تشکلهای صنفی صنایع غذایی به جای حل مشکلات صنفی به باشگاه قدرت تبدیل شده اند و به جای کادرسازی و استفاده از توان متخصصان همچنان با فردیت و با محوریت چند چهره خاص اداره می شود.
سالهاست که تشکل گرایی در صنایع غذایی جای خود را به باندبازی داده است و افراد سرشناس و صنعتگران نخبه کمتر تمایلی به حضور در تشکلها و به خصوص تشکلهای مادر دارند.  
به راستی چرا تشکلهای صنایع غذایی پدرام سلطانی ندارند تا روسا و گردانندگان آنها با دستان خود و با میل و رغبت، قبل از اینکه بیماری یا مرگ گریبانشان را بگیرد حاضر به ترک صندلی خود باشند تا فضا برای جوانترها بدون نگاه بخشی و باندی و بر مبنای کاردانی و شایسته سالاری فراهم شود؟!
آیا تشکل گرایی در صنایع غذایی نیاز به پالایش اخلاقی ندارد؟ یا اینکه تشکلهای صنایع غذایی ملک شخصی و ارثیه آبا و اجدادی و خانه ابدی افرادی خاص است؟

کد خبر b5d9a36869c540dcb7ce420ae7083bcc

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =